محسن فرمانی
آنچه را ما امروزه ساختار گرایی می نامیم در اصل برگرفته از زبانشناسی است. بخشهاي مهم اين اصول برگرفته از اراي سه تن از نظریه پردازان است سوسوز ، رولان و لوی اشتروس است.
” فردینان دو سوسور” زبان شناس سوییسی را پدر زبان شناسی جدید و بنیانگذار نشانه شناسی semiology می دانند. الگوی نشانه شناسی سوسور دو وجهی ست ؛ ” دال / مدلول ” ، ” پارول / لانگ ” ، فرم ( صورت ) / ماده ( جوهر ) ” ، ” همنشینی / جانشینی ” و ” در زمانی / هم زمانی ” .
رابطه ای ایجابی است که متشکل از دو عنصر:
1 دال: تصویر صوتی- لفظ
۲ مدلول: تصور مفهومی- معنی
دلالت: رابطه بین این دو
نشانه: کلیتی است ناشی از پیوند بین دال و مدلول
سوسور بر این باور است نشانه زبانی (دال و مدلول) نه یک شي را به یک نام بلکه یک مفهوم را به یک تصور صوتی پیوند می دهد. تصور صوتی اثر ذهنی آوا است و حواس ما نمایشی از آن را ارايه می دهد.سوسور بیان می کند که آنچه که مشخص کننده هر نشانه است آن چیزی است که نشانه های دیگر نیستند. نشانه ها ترکیب دو عنصر دال ومدلول هستند و دال بدون مدلول صدایی گنگی بیش نیست و مدلول که هیچ صورتی نداشته باشد قابل فهم نیست. ایندو درست مانند دو روی یک برگ کاغذ از هم جدایی ناپذیرند. به این ترتیب ما با دو رابطه در نظام زبانی روبرو هستیم که یکی رابطه ایجابی است که بین دال ومدلول برقرار است و دیگری رابطه سلبی که بین نشانه ها ودر درون نطام عمل می کند. شرط وقوع دلالت یعنی وجه ایجابی نخست یافتن ارزش به واسطه وجه سلبی است.
دال و مدلول جنبه روانشناختي دارند و بعد مادي ندارند، هر دو از نوع صورت هستند و به نظامي انتزاعي و اجتماعي تعلق دارند كه سوسور به آن“لانگ” می گوید. به عقیده سوسور نشانه های زبانی رابطه اي است بين يك مفهوم و يك مدل صوتي، که به واقع از نوع صوت نيست چون که صوت مادي (فيزيكي) است در حالي كه الگوي صوتي، پنداشت روانشناختي شنونده از صوت است آنگونه كه از طريق حواس دريافت مي كند. در این الگو، “مصداق” جايي ندارد. در ديدگاه سوسور، ارجاع به اشياي موجود در جهان خارج در نظام زبان و فرايند دلالت جايگاهي ندارد و مدلول برابر با مصداقي مادي در جهان خارج نيست، بلكه مفهومي ذهني است.
سوسور بیان می کند؛ ” واژه ها در گفتار، به دلیل توالی شان روابطی را میان خود برقرار می کنند که بر بنیاد ویژگی خطی و یک بعدی زبان استوار است؛ … و به همین دلیل این عناصر یکی بعد از دیگری بر روی زنجیره ی گفتار ترتیب می یابند. این ترکیبات را که تکیه گاهشان امتداد زمانی است، می توان ” زنجیره ” نامید “.
رابطه میان نشانهها نیز رابطهای دوگانی است (همنشینی و جانشینی). رابطه همنشینی مبتنی است بر رابطه میان نشانههای حاضر در یک زنجیره زبانی مانند جمله. رابطه جانشینی مبتنی است بر رابطه یک نشانه زبانی حاضر در زنجیره و دیگر نشانههای زبانیِ غایب، مشابه، و قابل جایگزینی. مثلا در جمله “مادر کتاب میخواند”، رابطه میان “مادر”، “کتاب” و “میخواند” رابطهای همنشینی است و رابطه میان “مادر” و واژههایی همچون “پدر”، “خواهر”، و “زن” که میتوانند بهجای آن قرار گیرند رابطهای جانشینی است.
یرس، برخلاف سوسور نه به خود نشانه، بلکه به فرایند تولید و تفسیر نشانهها یا نشانهپردازی توجه دارد. نشانهپردازی مستلزم سه عنصر نشانه، مصداق، و تعبیر است. فرایند نشانهپردازی نشانهها را با مصادیق پیوند میدهند. در این فرایند، نشانه “چیزی است که به جهتی و بهعنوانی، در نظر کسی، بهجای چیزی مینشیند”.
در نتیجه، نظریه نشانهشناختی پیرس مبتنی بر روابط سهگانی عناصر است و نمیتوان آن را به رابطه دوگانی سوسور تقلیل داد. یرس، همچنین نظام بسیار پیچیدهای از سهگانیها تدوین میکند، که مبتنی است بر انواع روابطی که نشانه، مصداق، و تعبیر با یکدیگر برقرار میکنند. در میان این سهگانیها، سهگانیِ شمایل، نمایه، و نماد، شناختهشدهتر است و در آثار نشانهشناختی نیز بیشترین تأثیر را گذاشته است.
به این مطلب امتیاز بدهید:
این صفحه را به اشتراک بگذارید:
Can I just say what a comfort to find somebody who truly understands what theyre talking about on the net. You certainly understand how to bring a problem to light and make it important. A lot more people really need to look at this and understand this side of the story. I cant believe youre not more popular because you definitely possess the gift.