درباره ما
حال بشر خوب نیست. جهان نیاز دارد جای بهتری برای زندگی شود. با اینکه نوشتن گاهی تسکین دهنده است اما هدف نه نوشتن است و نه تسکین. تردیدگاه محلی برای اندیشیدن انتقادی و به چالش کشیدن وضع موجود است. برای این کار، پرسش مهمتر از پاسخ است. به میان انداختن سوال خوب یعنی بدیهی زدایی از یک وضعیت بشدت سخت و محکم شده. وضعیتی که احوال اکنون بشر نتیجه آن است. اگر نظم های موجود کارایی داشتند امروز اینگونه نبود.
سقراط در خیابان می نشست و مسایل بنیادین زندگی را با طرح سوال های ساده ولی درست و تامل برانگیز با جوانان به چالش می کشید. کار اصلی او ایجاد تردید در نظم های سفت شده بود. کانت، کوپرنیک، نیچه، فروید و ویتگنشتاین هم همین کار را کردند. شاید نتوان پاسخ قطعی به هیچیک از پرسش های اساسی زندگی داد. اما عقل و حس تنها ابزارهای موجود در دست ما هستند. نمی توان به هیچ نقطه ای از جهان فیزیکی و ذهنی بدون عینک عقل و حس نزدیک شد. در جهانی که هیچ چیز قطعی نیست. هیچ چیز کامل نیست؛ و هیچ چیز دائم نیست. به همین دلیل انتقاد می کنیم و انتقاد می شنویم. به فقر فلسفه آگاهیم و باور داریم که مهم تر از تفسیر جهان، تغییر جهان است. ولی نمی توان آرمان شهری روی زمین ساخت. باور داریم که افزایش آگاهی، پرسشگری همگانی، مطالبه گری و احساس مسئولیت اجتماعی همان کار فرهنگی ای است که برای تبدیل جهان به جایی بهتر به آن نیاز داریم. بهمین جهت نقد فرهنگ و زندگی روزمره بسیار اساسی است.
در مواجهه با وضع موجود سه رویکرد وجود دارد. رویکرد اول، تاکید بر ناتوانی تغییر و در نتیجه یاس و ناامیدی و امتناع حرکت است. نتیجه این رویکرد در مقیاس کلان، ادامه وضع موجود و عملا تایید و مساعدت و تثبیت آن است. رویکرد دوم چشم فروبستن بر واقعیت تراژیک موجود است. راه حل های منحصرا فردگرا همچون روانشناسی موفقیت و عرفان های انزواطلب و مکاتب مثبت اندیشی در این دسته هستند. این کار در بهترین شرایط به تسکین و آرامش موقت و متزلزل فردی می انجامد. چراکه دیر یا زود بهمن سنگین واقعیت هجمه خود را بر سر این چشم های فروبسته آوار خواهد کرد. رویکرد سوم عمل بدون خوش بینی است. این روش مستلزم آن است که در ساحت فردی سرشار از لذت بود و در ساحت اجتماعی آکنده از درد. این رویکرد گرچه سخت تر، طولانی تر، و رنج آورتر است، ولی پایاتر است و ما با آن بیشتر همدلیم.
در تردیدگاه، تردید، ایجاد و بررسی می شود. دیدگاه های مخالف ارایه و تحلیل می شوند. در اینجا به ناچار بخاطر وضع نابسامان بشر و دردها و رنج های او، با دیدگانی تر باید به اندیشه ورزی پرداخت.
محسن فرمانی
مهر۱۳۹۹