محسن فرمانی
«وقتی یک جمله دستوری انگلیسی را در یک گفتگوی علی(causal) ادا می کنیم، در بازتولید زبان انگلیسی به عنوان یک کل نقش داریم. این، نتیجه ناخواسته ی صحبت ما است که غیرمستقیم توسط دوگانگی زبان محدود می شود.»
عاملیت یا Agency، بیشتر در آثار جامعه شناسانی مثل آنتونی گیدنز و پیر بوردیو نمایان است که تلاش کردند نقش کنشگران اجتماعی را در تولید و بازتولید سیستم های اجتماعی نشان دهند.
مفهوم عاملیت هرچند که عموما به سطح خرد و کنشگران انسانی فردی ارجاع دارد اما می توان به جمع های کلان کنشگر نیز ارجاع داشته باشد. برای نمونه، برنز عوامل انسانی را “هم افراد و هم گروه های سازمان یافته، سازمان ها و ملتها” به شمار می آورد. تورن نیز بر طبقات اجتماعی بعنوان کنشگران تاکید دارد. اگر این جمعها را بعنوان کنشگران در نظر بگیریم، دیگر نمی توانیم عاملیت را با پدیده های سطح خرد یکی انگاریم. از سوی دیگر هرچند مفهوم ساختار معمولا به ساختارهای اجتماعی پهن دامنه ارجاع دارد، اما می تواند به ساختارهای خرد چون ساختارهای موجود در کنش های متقابل انسانی نیز اطلاق شود. تعریف گیدنز از نظامها (که به معنای معمول ساختار نزدیک تر است تا مفهوم خودش از ساختار)، بر هر دو نوع ساختار خرد و کلان دلالت می کند. زیرا “روابط تنولید شده میان کنشگران یا جمعها” را نیز در بر می گیرد. بدین سان، هم عاملیت و هم ساختار می توانند به هر دو نوع پدیده های سطح خرد و کلان ارجاع داشته باشند.
در مورد تمایز میان خرد و کلان باید گفت که سطح خرد غالبا به آن نوع کنشگر آگاه و خلاقی ارجاع دارد که مورد نظر بسیاری از نظریه پردازان عاملیت است. اما به “رفتارکننده” بی روح تری که مورد علاقه رفتارگرایان، نظریه پردازان تبادل، و نظریه گزینش عقلانی است نیز می تواند ارجاع داشته باشد. بدین سان اصطلاح کلان نه تنها به ساختارهای پهن دامنه بلکه به فرهنگ های جمع ها نیز ارجاع پذیر است. پس، اصطلاح خرد را هم می توان به “عوامل” اطلاق کرد و هم می توان اطلاق نکرد.، همچنانکه اصطلاح کلان را نیز علاوه بر عوامل ساختاری در مورد عوامل “غیر ساختاری” نیز می توان به کار بست.
اما اگر به طرح های خرد و کلان و ساختار و عاملیت نگاه دقیق تری بیندازیم، در می یابیم که میان آنها تفاوتهای مهمی وجود دارد. از آنجا که نظریه پردازان امریکایی به پیوند خرد و کلان توجه دارند (برگر، ایر، زلدیچ، استثنا هستند) و اروپاییان بر رابطه میان عاملیت و ساختار تاکید می ورزند، پس باید گفت که میان توافق نظری در اروپا و همین توافق در امریکا تفاوت های اساسی وجود دارد.
تعریف عاملیت (Agency)
دورانتی (انسان شناس) یک تعریف کارآمد از عاملیت ارائه می دهد:
عاملیت در اینجا به عنوان ویژگی یک موجودیت است که:
۱- درجه ای از کنترل بر رفتارش داشته باشد؛
۲- کنش هایش روی موجودیت های دیگر تاثیر داشته باشد؛
۳- کنش هایش در معرض ارزیابی قرار داشته باشد.
لازم به ذکر است که این سه ویژگی با یکدیگر در تعامل هستند. به عنوان مثال ویژگی اول که همان کنترل بر رفتار است، با تصور «نیتمندی[۵]» ارتباط تنگاتنگی دارد.
درجۀ عاملیت (degree of Agency)
عاملیت در سه سطح یا سه درجه ارزیابی می شود:
۱- ارزیابی کلمات کنشگر برای نمود و نمایش واقعیت خودش (moral level)
۲- ارزیابی کلمات کنشگر به عنوان عضوی از یک گروه فرهنگی (ethno-pragmatic level)
۳- ارزیابی کلمات کنشگر برای نشان دادن سطح دانش او (knowledge level)
چیزی که در این سه سطح بسیار مشخص است این است که برای ارزیابی و همچنین در کل مبحث «عاملیت»، حضور شنونده (Audience) ضروری است؛ چه حقیقی و چه خیالی.
دو بعد عاملیت (agency)
دورانتی دو بعد از عاملیت را مشخص می کند:
- اجرا performance ( بعد عینی )
- کد گذاری encoding ( بعد ساختاری)
۱- اجرا (performance)
۱-۱ عاملیت خود تاییدی ego-affirming
این مدل عاملیت از خلال زبان، معمولا اتفاق می افتد، اگر چه به شیوه های مختلف ولی در همه ی شیوه ها زبان مورد استفاده قرار می گیرد. زمانی اتفاق می افتد که از طریق زبان کنشگر سعی در اثبات یا تایید وجود خود است. به عنوان مثال زمانی را در نظر بگیرید که صدایی را شنیدید که مشخصا به یک زبان بوده ولو اینکه تشخیص ندهیم کدام زبان و حتی تشخیص کلمات و معانی آنها نیز مهم نیست؛ در این زمان با عاملیت خود تاییدی از طرف گوینده مواجه هستیم.
در ابتدا ممکن است به نظر برسد که این گونه ابراز وجود یا agency توسط زبان اضافی و غیر ضروری است اما یک کنشگر از تمامی توانایی خود برای ابراز وجود باید استفاده کند، بدن و… و زبان.
همچنین ممکن است این فکر به ذهن برسد که این شکل از عاملیت، فرقی با دیگر اشکال آن (کنش های غیر زبانی انسان مثل راه رفتن و …خروپف کردن) ندارد اما این عاملیت زبانی از این جهت با عاملیت های غیر زبانی متفاوت است که پایه ی متفاوتی دارد. این عاملیت، هم از توانایی و نیروی ذهنی انسان و هم از بدن و اجرای انسان تشکیل شده است.
به عنوان مثال احوالپرسی:
احوالپرسی به عنوان شکلی از agency از همین نوع در نظر گرفته می شود و همچنین عامل بودن دیگری را تایید می کند. در این قسمت، دورانتی مثال ساموا را می زند که افراد جوان که ازدواج نکرده اند، زمانی که کسی وارد می شود حق احوالپرسی کردن را ندارند. این می تواند تفاوت های سنی و جنسی را نشان دهد. این عاملیت ضعیف کودکان در آن جامعه و فرهنگ تعریف شده است.
۱-۲ عاملیتِ act-contituting Agency
این عاملیت فارغ از کدام، طرز اجرا و حالت آن برای انتقال معنی و تاثیر گذاری را شامل می شود. چیزی را شامل می شود که گفته نمی شود ولی به تفسیر کمک می کند (تاثیر می گذارد). جان آستین، این عاملیت را از خلال تئوری گرایس[۶] در مورد «معنیِ چیزی که گفته نشده» توضیح می دهد. چیزهایی که فرآیند تاثیر گذاری و فهم را بهبود می بخشند به ۴ عامل بستگی دارند:
۱- کیفیت[۷] (گفتن حقیقت و موثق بودن)
۲- کمیت[۸] (مقدار درست اطلاعات)
۳- ارتباط با موضوع [۹]
۴- وضعیت[۱۰] (پرهیز از ابهام)
به عنوان مثال اگر از کسی بپرسیم که «آیا جلسه شروع شده است؟» و او پاسخ دهد:
«فکر نمی کنم کسی رسیده باشد.»
می توان استنباط کرد که او فکر که جلسه شروع نشده ولی برای این فکر دلیل و شاهدی ندارد.
۲- کد گذاری عاملیت encoding of agency :
عاملیت و انتقال پذیری:
در این قسمت به نقش عاملیت (agency ) در تعریف نمونه های الگو های گوناگون گرامری می پردازد به عنوان مثال زبان های «nominative-accusative» را در مقابل «ergative-absolutive» قرار میدهد.
- در گروه اول ( مثل زبان انگلیسی ) فاعل برای فعل متعددی (transitive) که همان نقش agent را داراست و از لحاظ گرامری و شکل ظاهری مثل حالت های دیگر بکار گرفته می شود و در واقع در این گروه برای عاملیت (بطور خاص) علامت گرامری خاصی تعریف نشده است.
- در گروه زبان های (ergative- absolutive)، برای فاعلِ فعل متعدی، که همان عانل است، علامت و حرف اضافه خاصی وجود دارد. بطوریکه هرگاه این حرف اضافه استفاده شود، کلمه بعدی نقش عامل را دارا است. این علامت به شکل گرامری، «عامل» را مشخص می کند. به عنوان مثال در زبان ساموایی، برای agent، حرف اضافه ی e استفاده می شود.
- گروه سوم یا همان گروه های زبان های stative-active است. در این زبان ها، افعال لازم (intransitive) دو حالت دارند- در یکی از این حالت ها، فاعلِ فعل لازم دقیقا مثل فاعل فعل متعدی در زبان انگلیسی استفاده می شود و در حالت دیگر مثل فاعل فعل لازم.
منابع :
- نظریه های جامعه شناسی معاصر ، ریتزر
- Duranti, Alessandro (2004). Agency in language, a companion to linguistic anthropology, Edited by: Alessandro Duranti, Blackwell Publishing, 471-493.
دورانتی در سایت دانشگاه کالیفرنیا
http://www.anthro.ucla.edu/faculty/alessandro-duranti
سایت شخصی دورانتی
http://www.sscnet.ucla.edu/anthro/faculty/duranti/
به این مطلب امتیاز بدهید:
این صفحه را به اشتراک بگذارید: