فلسفه
درباره پساساختارگرایی
پساساختارگرایی جنبشی است که با موجی از تفکر روشنفکران و اندیشمندان فرانسوی سالهای پس از جنگ جهانی دوم به ویژه پس از دهه ۱۹۶۰ گره خورده است که معدودی از آنها خود را پساساختارگرا نامیده اند؛ اندیشمندانی همچون ژاک دریدا، ژولیا کریستوا، رولان بارت، ژیل دلوز، فلیکس گاتاری و میشل فوکو. پساساختارگرایان تمامی حوزه های دانش- تاریخ، فلسفه، سیاست، جامعه شناسی، مردم شناسی، ادبیات، روان شناسی و... - را متنی یا بافتاری (Textual) می دانستند.
اجتناب از مفاهیم کلی در تاریخ
ترجمه فصل چهارم کتاب "مسایل مهم ماکس وبر، درهم آمیختن گذشته و حال" با عنوان "استفاده مرلوپونتی از مثال وبر: اجتناب از مفاهیم کلی در تاریخ"
رابطه بین توسعه و آزادی از دیدگاه مطالعات فرهنگی
آیا می توان با نگاه مطالعات فرهنگی، که تخصصی است مربوط به یافتن ارتباط بین قدرت و فرهنگ، به مفاهیم توسعه و آزادی پرداخت؟
ساختار اصلی رویکرد ویتگنشتاین
ساختار اصلی رویکرد ویتگنشتاین اینگونه است: مسألهای مشخص (به زبان هیومی: پارادوکسی شکاکانه) در خصوص ایدهی زبان خصوصی مطرح میگردد و در پیاش راه حلی شکاکانه مطرح میگردد.
مقایسه سوژگی در آرای فوکو و آلتوسر
سوژه فوکو ریشه در سوژه آلتوسر دارد. چرا که فوکو اعمال قدرت را از طریق سوژه سازی می داند و آلتوسر سوژه را تنها راه اعمال سازوبرگ ایدئولوژیک می داند.
لکلاو و موفه، هژمونی، سوسیالیسم
لکلاو و موفه قصد دارند مارکسیسم و سوسیالیسم را از نو بخوانند. چراکه معتقدند سنت چپ نتوانسته است زنجیره ای فراگیر از نیروهای فرودست جامعه را دارک ببیند و بدیلی توانمند بیاورد و بنیانش سست شده است.
لیوتار و پست مدرنیسم
وضعیت پست مدرن، استدلال می کند که ماهیت و موقعیت دانش تغییر یافته است. عصر صنعتی – که با تولید انبوه، پژوهش علمی و ایده آل های روشنگری عقلانیت و پیشرفت مشخص می شود- به پایان رسیده است. ما هم اینک در وضعیت جدیدی زندگی می کنیم که لیوتار آن را پست مدرن می نامد.
نشانه، دال، مدلول
آنچه را ما امروزه ساختار گرایی می نامیم در اصل برگرفته از زبانشناسی است. بخشهاي مهم اين اصول برگرفته از آراي سه تن از نظریه پردازان است سوسوز ، رولان و لوی اشتروس است...