محسن فرمانی- شهریور ۹۴
مقدمه
در یکصد سال اخیر، تغییرات سیاسی فرهنگی اجتماعی و صنعتی زیادی در ایران رخ داده است که زمینه های متعددی را تحت تاثیر خود قرار داده اند. یکی از زمینه هایی که بسیار مرتبط بوده است فرهنگ و اخلاق کار است. این موضوع از ابعاد مختلف سیاسی اقتصادی صنعتی و فرهنگی جالب توجه بوده و قابل بررسی است. در این نوشتار تلاش می شود که عوامل موثر بر این تغییرات برشمرده شده و تا حد امکان تغییراتی که حادث شده اند نیز بررسی گردد.
بطور کلی می توان عوامل زیر را در تغییر فرهنگ و اخلاق کار در ایران در یکصد سال اخیر موثر دانست:
- افزایش شهرنشینی
- تغییر سبک زندگی ایرانیان
- پیدایش برخی از ظواهر مدرنیسم
- تحولات سیاسی
- رشد تحصیلات دانشگاهی
- تحولات اقتصادی
- تحولات تکنولوژیکی در سطح جهان
- تغییر نگاه به دین
- ورود زنان به عرصه کار
ارتباط اخلاق کار با فاکتورهای اثرگذار
از نظر مفهومی می توان چهار بعد اصلی برای کار تصور نمود و برای هر بعد اصلی چهار وجه در نظر گرفت. چهار بعد اصلی کار در قالب آجیل پارسونزی (AGIL) عبارتند از: بعد اثباتی کار (A)، بعد شخصیتی کار (G)، بعد اجتماعی کار(I) و بعد فرهنگی کار (L) . وجوه اجتماعی کار عبارتند از شرایط کار، ضمانت های اجرایی کار، تعهدات کار، هنجارهای کار. تعهد در کار منشا اصلی اخلاق عملی کار است. (چلبی، ۱۳۷۵: ۲۶۳) .
در تحقیقی که آقای دکتر معیدفر در سال ۱۳۷۸ درباره اخلاق کار و عوامل فردی و اجتماعی موثر بر آن انجام داده است میزان پایبندی کارکنان واحدهای تولیدی و صنعتی به ارزش های کار سنجیده شده است. در این تحقیق اخلاق کار و ابعاد چهارگانه آن یعنی دلبستگی و علاقه به کار، پشتکار و جدیت در کار، روابط انسانی در محل کار، روح جمعی و مشارکت در کار، سنجش شده است. در نتیجه این تحقیق گفته شده است: کسانی که بیشترین امید را نسبت به آینده کشورشان دارند میزان اخلاق کار بیشتری دارند. همچنین کسانی که ساکن حومه تهران هستند در مقایسه با تهران نشینان، کسانی هستند که رضایت بیشتری از کارشان دارند. افرادی که آزادی عمل بیشتری در کارشان دارند و افرادی که بیش از سه فرزند دارند اخلاق کار بیشتری دارند. کسانی که منشا روستایی دارند و نیز آنان که از سطح تحصیلات پایین تری برخوردارند اخلاق کار بیشتری دارند و نهایتاً کسانی که شرایط و فضای مناسب تر کاری دارند، کسانی که به آینده کارشان در کارگاه اطمینان بیشتری دارند، کسانی که کارشان مطابق پست آنان است و افراد متاهل نسبت به مجردین اخلاق کار بیشتری دارند. در واقع دو دسته عوامل هستند که بر روی اخلاق کار تاثیر مهم دارند. یک دسته عوامل مربوط به محیط اجتماعی و یک دسته مربوط به کار، البته نقش عوامل اجتماعی مهم تر است. یافته های این تحقیق حکایت از آن دارد که افرادی که به ارزش های اجتماعی سنتی نزدیک ترند و نسبت به محیط اجتماعی پیرامون خود خوشبین ترند، از نظر میزان اخلاق کاری وضع بسیار مطلوب تری دارند. در مقابل افرادی که به ارزش های اجتماعی جامعه شهری امروز نزدیک ترند و متعاقبا نوعی بدبینی نسبت به محیط اجتماعی اطراف خود دارند وضع نامناسب تری از نظر اخلاق کار دارند.
در تحقیقی که ذوالفقاری و محبی درباره انواع دینداری و اخلاق کار در سال ۹۳ انجام دادند، نشان داده شد که رابطه قابل ملاحظه ای بین دینداری های تجددگرا و اسلام گرایی رادیکال و ابعاد چهارگانه کار وجود دارد. می توان گفت که هرچه دینداری به میانه طیف (تجددگرایانه و رادیکال) (درمقابل دو سر طیف که سکولار و دینداری سنتی قرار دارند) نزدیک میشود میزان اخلاق کار بیشتر می شود. بعلاوه طبق نظر وبر نظام مبنایی از جمله دین و تلقی های مختلف دینی در بروز کنش از جمله اخلاق کار تعیین کننده هستند.
یافته های دکتر مسعود چلبی در بررسی تجربی درباره اخلاق کار در ایران نشان می دهد هرچقدر هویت جامعه ای و احساس تعلق افراد و نمادهای اجتماع جامعه ای و هویت فردی و باور به ارزش ها و هنجارهای کار افزایش یابد، احساس مسئولیت در کار در قبال جامعه کل افزایش می یابد و همچنین هرچه مشارکت اجتماعی و احساس عدالت اجتماعی افزایش یابد، تعهد عمومی کار و احساس مسئولیت افراد در کار افزایش می یابد.
با بالا رفتن میزان اخلاق کار، کیفیت زندگی افراد نسبتاً بالاتر می رود (با رابطه همبستگی ۰٫۵۸) و با بالا رفتن کیفیت زندگی اخلاق کار نیز بالاتر خواهد رفت و این رابطه دوسویه است (زارع، معصومه،۱۳۸۹). همچنین، بین ارزش های فردی کارکنان و اخلاق کاری آنان رابطه ای مثبت وجود دارد که اگرچه این رابطه برای تمام ابعاد ارزش های فردی وجود ندارد و یا قدرت آن یکسان نیست اما با اطمینان می توان به ارزش هایی چون مطابقت، امنیت، خودراهبری و لذت جویی اشاره کرد که وجود آنها در افراد سبب ارتقای اخلاق کاری می شود (نبوی زاده، ۱۳۹۰).
عوامل اجتماعی با نگرش به کار مرتبط است؛ به گونه ای که میزان “رضایت از خانواده” و “رضایت از زندگی” و نیز “نگرش به مردم و آینده شهر” با نوع “نگرش به کار” رابطه دارد. بحران ارزش ها موجب می شود فرایند جامعه پذیری بدرستی انجام نشود و جوانان به عنوان ماحصل این فرایند قادر به درونی کردن نگرش مثبت به کار نباشند (حامد، ۸۵).
میزان رضایت کار کارکنان اثر مستقیمی بر روی تعهد کار آنها دارد. بعد از رضایت کار، متغیرهای هویت کار، عدالت کار، جنسیت و مدرک تحصیلی، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از طریق رضایت کار بر تعهد کار تاثیر معنادار دارند(نوروزی، پورقلعه نوی، ۸۸).
بر مبنای تحلیل ثانویه مجموعه داده های کمّی در سطح جهان، بین سال های ۲۰۰۶-۲۰۰۵، میانگین تنبلی در ایران را با دیگر کشورهای جهان مورد تحلیل قرار داده است. نتایج نشان می دهند که بر اساس شاخص ساخته شده در این تحقیق میزان تنبلی ایرانیان از متوسط جهانی بیشتر است و تنها کشورهای عربی هستند که بیش از ایرانیان دچار تنبلی اند و رتبه اول تنبلی در جهان را دارند (جوادی یگانه، فاطمی امین، فولادیان، ۱۳۸۹-۱۳۹۰).
متغیرهای انگیزه شغلی کارکنان، رضایت شغلی کارکنان، درک عدالت سازمانی کارکنان، مشارکت سازمانی کارکنان، سبک مدیریت مدیران سازمان، تعامل اظهاری در محیط کار، تعامل ابزاری در محیط کار، احساس بیگانگی از کار در کارکنان، نوع نگرش به کار در کارکنان، پایگاه شغلی-سازمانی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی، میزان تحصیلات، وضعیت تاهل، سن و جنس رابطه معناداری را با میزان وجدان کاری کارکنان نشان داده است (محسنی تبریزی، عباسی قادی، عباس کمری، ۸۷). ارتباط مثبتی میان سنوات خدمت واخلاق کاروجوددارد. تأثیر متغیر سن بر اخلاق کار در اکثر تحقیقات انجام شده قبلی به صورت یک منحنی غیر خطی شبیه v است. (کاویان، ۹۳)
ویژگی هایی نظیر دینداری، تقدیرگرایی، گرایش کم به عقلانیت، و … در جامعه ما مطرح هستند که برخی از آنها تنها ویژه فرهنگ معاصر ایرانی هستند. می توانیم نیمرخ فرهنگی ایرانیان را با فهرست زیر مد نظر قرار دهیم: ۱- گرایش کم به عقلانیت و قاعده مندی ۲- زنانگی (در برابر مردانگی) ۳- فاصله قدرت بالا ۴- بی اعتمادی و بدبینی به دیگران ۵- جمع گرایی (در برابر فردگرایی) ۶- خاص گرایی (در برابر عام گرایی) ۷- تجدد و نوگرایی (توجه به مظاهر دنیای متجدد) ۸- بی توجهی به زمان ۹- پذیرش ابهام (قبول تردید در زندگی) ۱۰- تقدیرگرایی ۱۱- دینداری ۱۲- انگیزه موفقیت (موحدی، ۸۵)
نتایج برخی تحقیقات حاکی از میزان نسبتا بالای اخلاق کار در میان کارکنان واحدهای صنعتی است. اما میزان اخلاق کار تحصیلکردهها و شهرنشینان کمتر از کمسوادان و غیر شهرنشینان است. بنابراین به نظر میرسد آنچه که در این میان دخالت تعیینکننده دارد تربیت جدید و سنتی است. نظامهای جدید آموزش و پرورش موجب کاهش میزان اخلاق کار شدهاند و کسانی که تحت تاثیر این نظامها قرار گرفتهاند، با نزدیکتر شدن به ارزش های جامعه جدید و درونی ساختن آنها از طریق تعلیم و تربیت از نظر اخلاق کار ضعیفتر شدهاند. در حالی که میزان اخلاق کار افرادی که به ارزشهای سنتی نزدیکترند بیشتر است. نتایج تحقیق دیگری نیز نشان میدهد که میزان اخلاق کار در سازمانهای دولتی از حد متوسط بالاتر است و در سطح رضایتبخشی قرار دارد. اما نکته تاملبرانگیز در این مطالعه نیز رابطه معکوس اخلاق کار با میزان شهروندی و پایگاه اجتماعی و اقتصادی و مهمتر از همه با سطح تحصیلات اعضای نمونه است. عواملی همچون بیگانگی اجتماعی و سیاسی، انتظارات برآورده نشده که موجب فشار روانی غیر قابل کنترلی بر اعضای سازمانهای دولتی میشود، انزوای فردی و کنارهگیری از محیط اجتماعی و ارزشهای جمعی، احساس بیعدالتی اجتماعی و سازمانی و در نهایت عدم مشارکت سازمانی و اجتماعی، پارامترهایی هستند که اعضای سازمانهای دولتی را به میزانی که باسوادتر، شهروندتر و از نظر پایگاه اجتماعی بالاتر قرار میگیرند، تهدید میکند. (معیدفر، ۸۶)
تغییرات اخلاق کار در گذر زمان
در سال ۱۳۰۰ هجري شمسي تنها ۲۸ درصد مردم در شهرها زندگي مي كردند و بيش از ۷۲ درصد آنها در روستاها زندگي مي كردند اين آمار در سال ۱۳۵۷ به رقم ۹/۴۸ درصد براي آمار شهرنشينان و ۱/۵۱درصد براي آمار روستانشينان تبديل شد كه با توجه به افزايش بي رويه جمعيت درصورتي كه تعداد مد نظر قرار گيرند ارقام بلند بالايي به دست مي آيد . به عنوان مثال در حالي كه در سال ۱۳۰۰ تنها حدود ۲ميليون و ۷۰۰ هزار نفر درشهرها زندگي مي كردند در سال ۱۳۵۷ نزديك به ۱۷٫۵ ميليون نفر در شهرها زندگي مي كردند. همچنين در حالي كه در سال ۱۳۰۰ در كل شهرهاي كشور حدود ۲ ميليون و ۷۰۰ هزار نفر زندگي مي كردند در سال ۱۳۴۵ و به دنبال اجراي لايحه اصلاحات ارضي ، تنها در تهران بيش از ۲ ميليون و ۷۰۰ هزار نفر ساكن شده بودند (ازغندي ، صص۱۱-۶) كه بخش عمده اي از اين جمعيت كساني بودند كه به دنبال تغييرات ساختاري موسوم به مدرنيزاسيون، به شهرهايي همچون تهران مهاجرت كرده و بخش عمده اي از آنها در حلبي آباد هاي اطراف تهران با بدترين وضعيت ممكن زندگي مي كردند.
با افزایش شهرنشینی، سازمان های کار بوجود آمدند و محل کار از زندگی جدا شد. همین جدایی باعث تغییرات بسیاری در فرهنگ کار ایرانیان شد. مردانی که تا آن زمان در مزارع خود یا دیگران کار می کردند، پس از آن به چند دسته تقسیم شدند. عده ای که بیشتر از جوانان بودند بصورت مهاجران یک نفره به شهرها آمدند و در کارگاه ها و رستوران ها و بازار ها مشغول به کار شدند. این جدایی طولانی از روستا و محل زندگی، سبک جدیدی از زندگی برای این عده رقم زد. بسیاری از کارگاه ها تعطیل یا تبدیل به کارخانه های بزرگ تر شد و تغییرات شگرفی را در رفتارهای کاری خود مشاهده کردند.
تنها عده ای که نهایتاً از خانه به محل حجره مراجعه می کردند، کمترین تغییرات را در سبک زندگی خود تجربه کردند. بهمین دلیل امروز هم می بینیم که این گروه که همان تجار فعلی را تشکیل می دهند کمتر از بقیه افراد دچار تحول شده و سنت ها و سبک زندگی و رفتار کاری قدیمی خود را حفظ کرده اند. سنت بازار اصولا یکی از پایدارترین سنت ها در قرن اخیر بشمار می آید و یکی از گروه هایی که بیشترین مقاومت را در برابر تغییرات فرهنگی جامعه داشته اند همین گروه بوده اند. انقلاب ۵۷ که می توان آنرا یک انقلاب ضد مدرنیسم تلقی نمود، با بازار ارتباط تنگاتنگ داشته است. بعد از انقلاب نیز گروه های سیاسی وابسته به بازار، همواره از سنتی ترین طیف های سیاسی بوده اند. البته نسل های بعدی ایشان تغییراتی را از منابع دیگر تغییر همچون تحصیلات دانشگاهی و تغییر عمومی سبک زندگی کسب کرده اند.
حتی ظاهر شکل کار بازاریان در شهرهای بزرگ تفاوت چندانی نکرده است. فاصله منزل تا حجره تقریبا ثابت مانده است، چرتکه با تغییر اندکی تبدیل به ماشین حساب شده و البته نه همه آنها! انبارها، باراندازها، و بنگاه های حمل و نقلی هستند که با سابقه بیش از چهل سال، هنوز همان روال قدیمی کار خود را دارند. بسیاری از بازاریان هنوز یا یک حجره تجارت های آنچنانی می کنند و سواد هم ندارند و تنها چهارعمل اصلی را می دانند. اما اعتماد فیمابین کماکان در معاملات آنها حرف اول را می زند و با آیین هایی همچون گلریزان مانع ورشکستگی هم صنفان خود می شوند.
اما برای بیشتر صاحبان کارگاه های کوچک، مسیر زمان به گونه ای دیگر بود. کارگاه های کفاشی، مسگری، آهنگری، نجاری، لحاف دوزی، چاپخانه، بلورسازی، صابون پزخانه و بسیاری مشاغل دیگر از بین رفته یا تبدیل به کارخانجات بزرگ شدند. روابط استادکاری به روابط رسمی کارفرما و کارگر تبدیل شد. در سال ۱۳۱۱ قانون تجارت مصوب شد و بنیانی تازه برای شرکتهای تجاری و صنعتی گشت. تصویب این قانون به روابط تجاری رسمیت می بخشید و آنرا دچار تحولی کرد. در سال ۱۳۳۷ به منظور حمایت از کارگران قانون کار تصویب شد و روابط بین کارفرما و کارگر را نوعی دیگر بازتعریف کرد. کارگران بجای آنکه در زمان اختلاف با کارفرما (استادکار سابق) سکوت پیشه کنند یا به ریش سفید محله رجوع کنند، میتوانستند به دادگاه و قانون مراجعه کنند. بدین سان پای دولت به این روابط باز شد. این امر نوعی فاصله بین کارگر و کارفرما ایجاد کرد. اعتماد سابق جای خود را به قانون داد. در اثر این اتفاقات، ضمن اینکه نظم بیشتری حاکم شد و احقاق حق از طریق قدرت بزرگتری بنام دولت میسر (حداقل بطور اسمی) شد، این رابطه از هر دو طرف تاحدی به خشکی و بی احساسی گرایید.
از آنجا که اخلاق کاری و هنجارهای آن ریشه در باورها و ارزش های فرد دارد، یکی دیگر از عوامل تاثیر گذار در اخلاق کار و تغییرات آن در صده اخیر، عامل مهم دین و تغییرات نگاه به آن است. در ادبیات دینی جملات بسیار زیادی وجود دارد که ارتباط مستقیم و غیر مستقیم با ایجاد فرهنگ کاری خاص دارد. مثلا اعتقاد به جبر و تقدیرگرایی در میان بسیاری از معتقدین، و اینکه روزی افراد از پیش تعیین شده است و نباید برای آن بیش از حد تلاش کرد، خداوند حتی روزی حشرات بیابان را هم مقدر کرده و هیچکس از روزی مقدر خویش ذره ای کمتر یا بیشتر نمی خورد، از طرفی حرص به مال اندوزی را کم می کرد و می توانست از دعواها و تنش های کاری بکاهد و از طرف دیگر باعث ایجاد نوعی رخوت و تنبلی در افراد برای تلاش بیشتر شود. این تنبلی هنوز هم در قاطبه ایرانیان ادامه دارد.
اعتقاد به حق الناس و اولویت آن بر حق الله و حق النفس، برای معتقدین قلبی آن باعث می شد که در حضور یا غیاب کارفرما یا قانون یا هرگونه شاهد دیگری، کار خود را به درستی انجام دهند. این که همان وجدان فرد بود، در مواقعی نقش کنترل کیفیت را در مصنوعات و خدمات ایرانیان ایفا می نمود. با کمرنگ شدن اعتقادان مذهبی افراد، این نقش هم رو به زوال گذاشته است. همچنین، مشاهده تفاوت رفتار با گفتار برخی مروجین مذهبی و استفاده از رانت های اقتصادی و اختلاس ها و دزدی ها، اصولا گرایش به چنین تفکراتی را مورد تهدید قرار داده است.
توصیه هایی که در برخی احادیث مبنی بر لزوم و فواید قناعت آمده است، عاملی بود که به تنبلی ایرانیان کمک می کرد. این قببیل احادیث زمانی که با گرایش های صوفیانه که همواره در تاریخ ایران وجود داشته همراه می شد، معجونی از ترک دنیا می ساخت که در آن پول چرک کف دست بود و کسب آن مذموم و غیر اخلاقی می شد. از دنیا قناعت کردن به یک حصیر و نان خشک کفایت می کرد و بنابراین نیازی به کار کردن زیاد یا باکیفیت برطرف می شد. این دیدگاه، الگوی مناسب زندگی را آنی می دانست که ساعت های طولانی را به ذکر و عبادت بپردازد و بنابراین کار و تلاش در بهترین حالت در اولویت های بعدی قرار می گرفت. انبوه کتاب هایی که در مذمت دنیا و دنیادوستی نوشته شده و تم اصلی اکثر سخنرانی های مذهبی روحانیون بوده و هست، چنین فرهنگی را تا عمق جان بسیاری افراد حتی تحصیل کرده و امروزی نیز رسوخ داده است. در زمانی، روزخرجی، یعنی هرچه امروز درآمد داشتیم خرج می کنیم و اگر نداشتیم خرج نمی کنیم، نه پس انداز می کنیم و نه تلاش مضاعف، فرهنگی بود که در بخش زیادی از جامعه جا افتاده بود. عده ای هم فقط به اندازه خرج روزشان کار می کردند و تا دخل به خرج می رسید دست از کار می کشیدند.
در نگاه سنتی به دین، کار اصولا همواره ارزش بحساب می آمد و احادیثی مانند “الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله” مثالی از آن هستند. لیکن در این نوع نگاه، منظور از کار، کار به اندازه نیاز و نه بیشتر بود. مال اندوزی در این دیدگاه نهی میشد. گرچه رعایت انصاف و وجدان کاری نیز از جمله ارزش ها در این دیدگاه بود، ولی ممانعت از مال اندوزی، به نوعی مسامحه در کیفیت کار می انجامید. الگوی مناسب زندگی و تقسیم زمان، بیش از هشت ساعت را به کار اختصاص نمی داد.
در سال های بعد، با تغییر نگرش به دین و با پیدایش قرائت های جدید و این جهانی تر، افزایش ثروت تا حدی از مزمت درآمد. قرائت هایی که در آن هردو دنیا با هم قابل جمع بودند و بسیاری از بزرگان دینی را انسان های ثروتمندی معرفی میکرد. در این نوع نگاه به دین، کار و ثروت، هردو ارزش بشمار می آمدند. بنابراین تلاش هرچه بیشتر، ممدوح شد.
در دهه چهل و پنجاه خورشیدی با حمایت های دولت و خواست شاه مبنی بر حرکت به سوی مدرنیسم و ظهور برخی ظواهر آن، صنایع مادر در کشور شکل گرفت از جمله برخی فولادسازی ها و خودروسازی ها و ماشین سازی اراک و صنایع سنگین دیگر، صنایع لوازم خانگی مانند ارج و آبسال و آزمایش و مبلیران و غیره. توسعه این صنایع مستلزم ظهور برخی کارآفرینان موفقی مانند خیامی، آزمایش، لاجوردی، برخوردار، خسروشاهی شد. این کارآفرینان گرچه کارهای بزرگ صنعتی را در زمان خود انجام می دادند اما عمدتا برپایه همان فرهنگ سنتی عمل می کردند و ضمنا از روحیه انسان دوستی بالایی نیز برخوردار بودند. فضای بکر صنعتی تجاری کشور که هنوز رقابت در آن شکل نگرفته بود و بازار مصرف بزرگ چند ده میلیونی داخل اجازه می داد که با همان روش های قدیمی بتوان تولیدات بزرگی انجام داد. در سالهای بعد، این افراد الگوی بسیاری از کارآفرینان جوان شدند. درواقع نفس موفقیت این افراد و خوشنامی نوع دوستانه ایشان باعث شد آثار مثبتی بر ارزشمندی کار و تلاش در ذهن مردم ایجاد شود. عمده این کارآفرینان ید طولایی در مدرسه سازی و امور خیریه و دستگیری مستمندان داشتند.
بعد از انقلاب ۵۷ و مصادره اموال ثروتمندان فراری که عمدتاً از صنعتگران بودند و حاکم شدن دوباره فضای ضد استکباری، تا اواخر دهه شصت باعث شد دوباره ارزش هایی مانند قناعت، کم مصرفی، ساده زیستی و جلوگیری از انباشت سرمایه در جامعه رایج شود. فضای جنگ ایران و عراق و کمبود کالاهای اساسی و مشکلات اقتصادی دولت نیز مردم را مجبور به این رویه می نمود. فضای انقلاب و جنگ، جلوی هرگونه گسترش ابعاد دیگری از منظر کار و سرمایه را می گرفت. حتی کارخانجات صنعتی بزرگ نیز بخشی از فعالیت های خود را معطوف به جنگ کرده بودند. کارخانجات دولتی اقدام به ساخت جنگ افزار می کردند و صنایع دفاعی کشور در این سالها شروع به توسعه کرد. فرهنگ کار در این سالها حول محور فداکاری برای جنگ، یا در نقطه مقابل آن، بیزاری از کشتن همنوعان خود متمرکز شد.
بعد از جنگ و با روی کار آمدن دولت سازندگی، فصل جدید توسعه در ایران آغاز شد. کار و کارآفرینی دوباره ارزش پیدا کرد. صنایع بعد از خلاصی از جنگ دوباره احیا شدند. شعار “همه با هم کار” شعار سردار سازندگی بود و این حاکی از ارزش گذاری دولت در آن سالها بر کار و تلاش بود. کلید خوردن پروژه های زیربنایی بزرگ و افتتاح کارخانجات بسیاری در این زمان، رونق جدیدی به کار صنعتی داد. ورود برخی ادبیات مانند “راه های موفقیت”، “رازهای ثروتمند شدن”، .. و افرادی مانند آنتونی رابینز، ناپلئون هیل و سرگذشت شرکتهای موفق دنیا مانند هوندا و غیره در این زمان به بازار مطالعات ایران سازنده طیف جدیدی از نوع نگاه به کار بود. در این نگاه، علاوه بر این که کار مقدس شمرده می شد، ثروتمند بودن نیز ارزش بحساب می آمد و ثروتمندان محترم شمرده می شدند. در نتیجه، از این منظر شباهت هایی بین فرهنگ توسعه یافتگی و فرهنگ کار ایران بوجود آمد. در دولت های اصلاحات پس از آن، با افزایش ارتباطات با کشورهای دیگر، رفتار توسعه یافته در کار و صنعت و بازرگانی بیشتر بصورت یک ارزش درآمد. ارزش هایی مانند وقت شناسی، مطالعه، تلاشگری، استقلال فکری و آزادی اندیشه، خلاقیت، یادگیرندگی، کمال جویی، ثبات عاطفی، داشتن چشم انداز، تخصص گرایی، تلاش برای ساختن این دنیا و امثالهم وارد فرهنگ کاری بخشی از ایرانیان بویژه تحصیل کردگان شد.
از سوی دیگر، ترویج رازهای موفقیت، اثرات جانبی دیگری داشت از جمله اینکه در عده ای عطش رسیدن به موفقیت را بسیار زیاد کرد و صبر رسیدن به آن را همزمان افزایش نداد. در نتیجه تبدیل به خواست موفقیت یک شبه شد. در پی این نگرش یافتن راه های میان بر برای این عده آغاز شد که منجر به کلاهبرداری ها و شکست ها و افسردگی ها و گاهی هم بروز قشر نوکیسه جدید شد؛ که تمام این موارد اثرات منفی زیادی مانند تنبلی، عجله، بی صبری، ترجیح پول بر همه چیز، تجمل گرایی و … بر فرهنگ و اخلاق کار در ایران گذاشت.
در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد شمسی، موجی بنام “مدیریت ژاپنی” وارد کشور شد. این موج در پی سفرهای کارگران و متخصصان ایرانی به ژاپن و برقراری ارتباط کاری با آنان و همچنین در ذیل همان ورود داستان های موفقیت افراد و شرکتها، که ژاپن بعد از شکست های جنگ جهانی دوم مثال بسیار خوبی بود اتفاق افتاد. اساس مدیریت ژاپنی نظم و وجدان کاری و تلاش بی پایان و بی اجر و مزد و با همیت ملی و رعایت نظام پیشکسوتی بود که جز مورد آخر که در ایران سابقه قدیمی داشت، هیچیک نتوانست در فرهنگ کار ایران جای خود را باز کند.
در همین دوران بود که مفهومی بنام بهره وری وارد ادبیات مدیریتی شد و اذهان را به خود جلب کرد. این مفهوم که با خلق و خوی سلطنتی و اشراف زدگی یا ولخرجی و لوطی گری ایرانیان در تضاد آشکار بود تاکنون علیرغم این همه توجهی که به خود جلب کرده نتوانسته تغییر ملموسی در رفتار ایرانیان ایجاد کند. ژاپنی ها بعضا تا سرحد مرگ و خودکشی کار می کنند. Workaholic کلمه ای آشنا در میان آنان است. اما کارگر و کارمند ایرانی به ازای هر پنج دقیقه کار باید نیم ساعت استراحت کند! کماکان بهره وری در همه ابعاد زندگی مانند مصرف انرژی، مصرف آب، خرید، متراژ منزل، زمان، پوشاک و غیره بشدت پایین است.
برخی ضرب المثل های رایج در زبان فارسی، دارای اثرات قابل توجهی بر فرهنگ کار در ایران هستند. مواردی مانند “آسوده کسی که خر ندارد، از کاه و جوش خبر ندارد”، ” هرکه بامش بیش برفش بیشتر”، “آسته برو آسته بیا که گربه شاخت نزنه”، “اگر شریک خوب بود خدا هم شریک داشت”، “اجاره نشینی، خوش نشینی”، “از این ستون به آن ستون فرج است” و اصطلاحاتی مانند “خرکار” و “خرخون” برای کسانی که زیاد تلاش می کنند، مروج تنبلی مفرط هستند و تلاش را بعنوان یک ناهنجاری قلمداد می کنند.
از طرفی ضرب المثل های خیلی کمی هم در نقطه مقابل داریم که اثرات مثبتی بر اخلاق کاری دارند. مواردی همچون “آدم خوش حساب شریک مال مردم است” ، “جیکجیک مستانت بود، یاد زمستانت نبود؟”، “از تو حرکت، از خدا برکت” از این دست هستند.
از دیگر فاکتورهای تاثیرگذار در فرهنگ کار، ورود و خروج زنان به عرصه کار بوده است. در زمان پهلوی دوم، با گسترش آنچه مدرن کردن ایران خوانده می شد و در پی کشف حجاب رضاخانی، به زنان آزادی کار موازی مردان داده شد. دانشگاه ها دختران را همچون پسران جذب کرد و نیروهای تحصیل کرده زن و مرد جویای کار می شدند. حضور زنان در محل های کار، تاثیر زیادی در ادبیات و اخلاق و رفتار کارمندان و کارگران گذاشت. مقدار زیادی از خشونت مردانه محیط های کاری کاسته شد. مخالفان حضور زن در اجتماع، ترفندها و بهانه های مختلفی را برای منفی جلوه دادن این امر بکار بستند. از جمله ایجاد حس رقابت برای مردان و اینکه با حضور زنان، میدان برای مردان تنگ تر شده است. چنین تفکری هنوز هم در برخی رسانه ها و رجال وجود دارد.
در دهه اول بعد از انقلاب ۵۷ حضور زنان در محیط های کاری بسیار محدود شد و دوباره فضای مردانه حاکم شد. دولت اصلاحات یکی از محورهای فعالیت خود را بازگرداندن زنان به دنیای کار و ایجاد تساوی جنسیتی قرار داد. تفاوت این دوره با پیش از انقلاب الزام به حجاب اسلامی است. این تفاوت ها را در کلام نیز بطور گسترده می توان مشاهده کرد. “خانم…” و “آقای …” در محل های رسمی تر و “ضعیفه” و “آبجی” و “حاج آقا” در محل های غیر رسمی تر دهه چهل و پنجاه، در دهه شصت به “خواهر” و “برادر” تغییر پیدا کرد. در سالهای اخیر خطاب های خانم و آقا و نیز خطاب با اسم کوچک دوباره رایج شده است. نتیجتاً در سال های اخیر دستکم بطور ظاهری زنان دارای برابری هایی هستند اما هنوز آن سقف شیشه ای برای ارتقای شغلی و اجتماعی و سیاسی برای ایشان وجود دارد. گویا روی این سقف شیشه ای هنوز نوشته شده است: “ضعیفه”.
رشد تکنولوژی گرچه معمولا با تغییرات فرهنگی همراه است اما بدلیل انعطاف پذیری ظاهری و صلبیت باطنی فرهنگ ایرانیان، معمولا این تغییرات سخت افزاری بوده و نرم افزاری نیست. بنابراین همواره ایران دارای پیشرفته ترین سخت افزارهای دنیا ولی با همان عادت های قرنهای پیش خود بوده است. زمانی تعداد ماشین های تراش موجود در ایران چندین برابر ژاپن شد اما میزان تولید بسیار پایین تر بود. امروز هم علیرغم اینکه با گسترش ابزارهای ICT (فناوری اطلاعات و ارتباطات) انتظار سرعت و شفافیت و گردش روان اطلاعات می رود، ولی همان کندی و کرختی، پنهان کاری و دروغگویی، و احتکار اطلاعات عادت های ماندگار نیروی کار ایرانی است.
جمع بندی
گرچه در صده اخیر اتفاقات مهمی که رخ داده است، بجز چند مورد، در جهت توسعه و ایجاد ظواهر مدرنیسم حداقل بطور ظاهری بوده است، ولی هنجارهای قدرتمندی که از هزاران سال در نظام ارزشی ایرانیان ریشه دوانده است مانع بروز تغییرات بنیادین در اخلاق کار در کارگر و کارمند ایرانی بوده است. فرد ایرانی گرچه از نظر ظاهر صاحب ابزار جدیدتر تولید شده، اما همان عادت ها و ارزشها و باورهای پیشین خود را حفظ کرده است. این باورها و نظام ارزشی نیز عمدتا مبتنی بر چند مورد برجسته همچون تقدیرگرایی، دوری از عقلانیت، بی نظمی، تنبلی و بی توجهی به زمان بوده است. لذا علیرغم اتفاقات تقویت کننده مسیر به سوی فرهنگ کار مشابه کشورهای توسعه یافته، هیچگاه اخلاق کاری توسعه یافته در نهاد فرد ایرانی نهادینه نشده است.
منابع:
- چلبی، مسعود، بررسی تجربی اخلاق کار در ایران
- معیدفر، سعید، (۱۳۷۸)، بررسی اخلاق کار و عوامل اجتماعی موثر بر آن در واحدهای تولیدی صنعتی استان تهران، موسسه کار و تامین اجتماعی
- سعید معید فر، اخلاق کار بعنوان یک مساله اجتماعی، مجله مهندسی فرهنگی، شماره ۱۴، دی و بهمن ۸۶
- چلبی، مسعود، (۱۳۷۵)، جامعه شناسی نظم، تهران، نشر نی ، چاپ اول
- ذوالفقاری، ابوالفضل، محبی، اکرم، انواع دینداری و اخلاق کار، مطالعه موردی کارمندان دانشگاه زنجان، ۱۳۹۳، مجله راهبرد فرهنگ، شماره ۲۶
- زارع، معصومه،۱۳۸۹ بررسی رابطه بین اخلاق کار و کیفیت زندگی، مطالعه موردی: کارکنان دانشکده های علوم انسانی دانشگاه تهران
- نبوی زاده، سیدمحمدحسن، مهر ۱۳۹۰، رابطه ارزش های فردی کارکنان و اخلاق کار در شرکت توزیع نیروی برق استان فارس، دانشگاه پیام نور، مرکز شیراز
- حامد، بیتا، ۱۳۸۵، عوامل اجتماعی مرتبط با نگرش جوانان به کار، مطالعه موردی جوانان ۱۸-۲۶ ساله شهر کرمانشاه، نشریه پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه، شماره دوم، بهار و تابستان۱۳۸۸: ۷۷-۹۷
- نوروزی، فیض الله، پور قلعه نوی، جواد عباس، بررسی رابطه بین هویت کار، رضایت کار و عدالت کار با تعهد کار کارکنان، پژوهش نامه علوم اجتماعی، سال سوم، شماره چهارم، زمستان ۸۸
- جوادی یگانه، محمدرضا و زینب فاطمی امین و مجید فولادیان (۱۳۸۹-۱۳۹۰) «بررسی تطبیقی شاخص تنبلی در ایران و کشورهای جهان و برخی راه حل ها» راهبرد فرهنگ (مركز مطالعات راهبردي شوراي عالي انقلاب فرهنگي). سال سوم شماره دوازدهم و سال چهارم شماره سیزدهم. زمستان ۱۳۸۹ و بهار ۱۳۹۰: ۱۱۱-۱۳۴٫ (علمی-پژوهشی)
- محسنی تبریزی، علیرضا، عباسی قادی، مجتبی، عباس کمری، علی، بررسی عوامل درون سازمانی موثر بر ارتقای روحیه وجدان کار سازمانی کارکنان شاغل در سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران، مجله جامعه شناسی معاصر، سال اول، شماره اول، زمستان ۸۷
- – موحدی، مسعود، آذر ۱۳۸۵، فرهنگ ایرانی و توسعه، برپایه گزارش پژوهش “تعیین ویژگی های فرهنگ ملی-اسلامی” مجری همان، دبیرخانه شورای فرهنگی، تهران ۱۳۸۳
- کاویان، بهنام، ۱۳۹۳، بررسی اخلاق کار در بخش دولتی و خصوصی
- ازغندي، سيدعليرضا ، تاريخ تحولات سياسي و اجتماعي ايران
به این مطلب امتیاز بدهید:
این صفحه را به اشتراک بگذارید:
ممنون از این موضوع بسیار مهم و مقاله خوبی که تهیه نموده اید. اگر بخواهم مطالبی را به این مقاله اضافه بکنم که چرا فرهنگ کار و باورهای مربوط به کار در یک سیر تاریخی به این وضعیت دچار شده شاید بتوان در چهار دلیل به شرح ذیل آن را واکاوی کرد
۱. اولین موضوع به اعتقاد من بحث رخنه و نفوذ مذهب و مذهبیون از ۲۰۰ سال گذشته در فرهنگ قاطبه مردم ایران که قطعا بطور مستقیم در فرهنگ کار ایرانیان نیز نفوذ کرده است. اگر از چند روایت و حدیث و آیه قرآن در قداست و اهمیت کار بگذریم، عموما مردم در این زمینه به مریدان و رهبران دینی خود نگاه می کنند. کدامیک از روحانیون و رهبران دینی این مردم مشروعیت و موقعیت خود را از کار و تلاش بدست آورده اند و اساسا آیا هیچکدام کار و ارزش می زایند؟ تا مردم و مریدان آنها نیز به تاسی از آنها به کار و تلاش و ایجاد ارزش بها دهند!
۲. مورد بعدی نبود و یا ضعف در آموزش و ایجاد انگیزه در بین کارگران و کارآفرینان و کشاورزان این کشور می باشد
۳. یک مورد دیگر کشف نفت و منابع زیر زمینی ا
گران بها بوده که نه تنها نتوانست موتور توسعه در کشور شود بلکه فرهنگ کار را هم رفته رفته به نابودی کشاند
۴. مورد بعدی فساد گسترده در بین کارگزاران و از بین رفتن عدالت اجتماعی در تصاحب مناصب و موقعیت ها است که منجر به فاصله عمیق اجتماعی و اقتصادی در کشور شد
مجموعه عوامل فوق با همدیگر منجر به ایجاد این وضعیت در کشور شده
ممنون