کرونا و کمرنگ شدن مرزها tardidgah.com

کرونا و کمرنگ شدن مرزها

محسن فرمانی

۱۰ فروردین ۹۸

شکسته شدن هیمنه تکبر آمیز انسان که گمان می کرد اشرف مخلوقات است، توسط کوچکترین موجود، آدمی را یاد داستان نمرود و پشه می اندازد. ماشین پرطمطراق بشریت درست هنگامی که با حداکثر سرعت در جاده پیشرفت و توسعه در حال حرکت بود توسط میخ کوچکی پنچر و متوقف شد! او به ناگاه فهمید که دایره مجهولاتش بسیار گسترده تر از علم فخرآفرینش است. همچنین با تمام تجربه خود، در مدیریت چنین بحرانی در عجز تمام بسر می برد.  امروز که در حال سپری کردن بزرگترین قرنطینه تاریخ جهان هستیم در واقع انسانها به کوچکترین واحدهای انسانی تقسیم و محدود شده اند. ارتباط مسافرتی بین کشورها قطع شده و بسیاری از پروازها کنسل شده است. در درون کشورها هم ارتباط بین استانها و شهرها و خانواده ها قطع شده و در نهایت، افراد داخل خانه هم حداقل ارتباط را با یکدیگر دارند. اما پس از گذر از این شرایط، جهان به گونه ای دیگر خواهد بود.

جهان فهمیده است سوپی که شخصی در جنوب چین می خورد به همه افراد بشر ربط دارد. عدم رعایت بهداشت توسط یک نفر در یک قاره ممکن است برای قاره ای دیگر دردسر ایجاد کند. در عصر جدید، اولین بار شاید ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ بود که این سوال بصورت جدی پرسیده شد که آیا جهان فقیر و کشورهای جنوب می توانند خطر جدی برای جهان سرمایه داری مدرن ایجاد کنند؟ امروز پس از ۱۹ سال از آن واقعه و با گذراندن حوادث بمب گذاری در متروی چند شهر بزرگ و ترورهای مشابه در اروپا و امریکا، ظهور داعش و تبعاتی که برای گستره وسیعی از جهان ایجاد کرد، مشکلات عدیده ای که مهاجرتهای حاصل از  استیصال و جنگ برای کشورهای ثروتمند بوجود آورد، این توجه ایجاد شده که ضعیف‌ها چقدر می توانند خطرناک باشند! امروز به نظر میرسد انسان می تواند با قاطعیت بیشتری به سوال ۲۰۰۱ پاسخ “آری” بدهد.

قصد ندارم توصیه بازگشت به سنت و زندگی قبیله ای کرده یا آزادی فردی را تقبیح نمایم؛ در حالی که بسیاری از نقاط جهان هنوز در راه بدست آوردن آزادی هستند و از آن محرومند. در لیبرالیسم، همه واحدهای کوچکتر اجتماعی نسبت به واحدهای بزرگتر واجد احترام گشتند. قصد نقد این ترجیح را ندارم. آزادی، ترجیع بند بسیاری از جنبش های گذشته و اکنون جهان است. جان گری بنیادهای مشترک در اندیشهٔ لیبرال را فرد گرایی، تساوی گرایی (در فرصت‌ها) و جهان گرایی برمی‌شمارد. همچنان که استوارت میل و الکسی دوتوکویل هم بر لزوم پیشگیری سلطه اکثریت بر اقلیت در دموکراسی تاکید می کنند.  لیکن فسادهایی که امروز گریبان‌گیر بشر هستند از بی تفاوتی او نسبت به اتفاق هایی است که در یک نقطه و گوشه ای از جهان افتاده اند. آنچه این بی تفاوتی ها را ایجاد می کند اگوتیسم و خودخواهی است. ترویج و تشویق “موفقیت” فردی بدون نگاه جمعی و مسوولیت اجتماعی، بعنوان مذهب جدید جهان، در گسترش خوی خودخواهی بی تقصیر نیست. حاصل آن، تولید بشر رقابت جو، خودخواه و حریص بوده است. در بهترین حالت، مروجین ایده فوق به مسوولیت اجتماعی بعنوان یک فانتزی و امری تزئینی نگریسته اند. جهان پس از این، زندگی جمعی را جدی تر خواهد گرفت.

در فیلم های وسترن الگوی جالبی بود در زمانی که چندین نفر منافع مشترکی داشتند یا طلایی پیدا کرده بودند، شبها نمی خوابیدند تا به مقصد برسند. هر آن احتمال خیانت یک نفر به بقیه اعضای گروه بود. راه حل، باز ماندن همه چشم ها بود! امروز هم لازم است چشم های بشر به روی همه کره زمین باز بماند. هر اتفاقی که در زاهدان یا یونان یا ووهان یا کوبانی بیفتد ممکن است برای کل بشر فاجعه بیافریند. آرزوی صلح جهانی با چشمان باز میسر خواهد شد. بی توجهی به اتفاقات محلی ممکن است به قیمتی به مراتب گران‌تر از کرونا تمام شود. فقط کافیست تصور کنید در اثر یک مشاجره توییتری، چند نفر همزمان دستشان بر روی دکمه شلیک موشک های حامل بمب اتمی باشد.

به همین جهت دولتهای ملی آینده از اختیار و استقلال عمل کمتری برخوردار خواهند بود. نیاز بیشتری به نظارت سازمان های جهانی و حتی مردم دنیا احساس خواهد شد. این راه از ژست های تشریفاتی و بیانیه صادر کردن های سازمان بی رمق ملل نمی گذرد. مفهوم و نیاز اولیه تاسیس سازمان های مشابه را امروز از همه افراد جامعه می توان شنید. گام اول آن بعد از جنگ جهانی دوم در تاسیس سازمان ملل متحد برداشته شد. کرونا بازگشت به ایده مسوولیت جهانی، و نه استعمار جهانی، را در زمانه ای مشابه جنگ جهانی دوم تقویت خواهد کرد. راه حل هم همین مشارکت همگانی است. پس از دوران کرونا، مسوولیت اجتماعی و مطالبه گری در لایه های مختلف پررنگ تر خواهد شد.

مقصود من تایید فرایند جهانی سازی به مفهومی که تا کنون اجرا شده نیست. چرا که آن بنیانی کالایی و مصرف زده داشت و هدف آن گسترش بازار مصرف کالاهای تولید شده در جهان اول و هرچه بیشتر کردن شکاف طبقاتی بود. نتیجه آن تا امروز تولید هرچه بیشتر حاشیه ها و در عین حال فراموشی هرچه بیشتر آنان است. حاشیه فراموش شده، خواسته یا ناخواسته تولید فساد می کند و متن را به آتش می کشد. قصد من تاکید بر به رسمیت شناختن همه تنوع ها و وارد بازی کردن همه حاشیه هاست . متن، هدف نیست و به رسمیت شناختن حاشیه ها هم نه بعنوان ابزاری برای زندگی بهتر جهان اولی ها با نگاه فایده گرایانه، که بعنوان به رسمیت شناختن مساوی کرامت انسان‌ها و حقوق آنهاست. این ممکن است صحبت ایده آلی باشد. اما اتفاقی که اکنون افتاده و پس از کرونا آشکارتر خواهد شد پذیرش بناچار حاشیه هاست. انسان هنوز در قفس آهنین مدرن خود به بلوغ کافی نرسیده تا به همه جهان بصورت مساوی و همدلانه بنگرد. بلکه از سر مصلحت بدین سو نگاه خواهد کرد. ویروس جدید سیلی محکمی بر صورت بورس های سهام و تولیدکنندگان انبوه نواخت. شاید در عصر جدید قدرت چانه زنی نگاه های اجتماعی بالاتر رود و انسان بیشتر به نگاه متعادل و همزمان به آزادی و برابری پابیبند گردد.

موضوع فوق تنافری با لزوم کاهش اختیار دولتهای ملی ندارد. در مثال محیط زیست جهان فهمید که هر دولتی نمی تواند هر آلودگی ای را وارد هوا یا دریا یا زمین کند. ویروس کرونا لزوم این مسوولیت پذیری دولت ها را وسیعتر و پررنگ تر خواهد کرد. همسایه مهم است. بشر دوباره متوجه این امر شده که خوشبختی امری جمعی است. جهان پس از کرونا جهانی با مرزهای کمرنگ‌تر خواهد بود.

لینک مطلب در سایت میدان

به این مطلب امتیاز بدهید:

5/5

ما را دنبال کنید:

این صفحه را به اشتراک بگذارید:

Share on facebook
Share on twitter
Share on linkedin
Share on google
Share on skype
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on email
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 2 میانگین: 3]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *