اسطوره در زمانه حاضر tardidgah.com

اسطوره در زمانه حاضر

رولان بارت در مقاله اسطوره در زمان حاضر معتقد است اسطوره پیام است. نوعى شکل است. براى اسطوره محدودیتهاى شکلى وجود دارد نه محدودیتهاى جوهرى. اما اسطوره‏ هاى ابدى وجود ندارند. زیرا که تاریخ بشر است که واقعیت را به سخن تبدیل مى‏ کند و فقط این تاریخ است که بر زندگى و مرگ زبان اسطوره ‏اى حکم مى‏راند. اسطوره به قلمرو علمى کلى تعلق دارد که به وسعت زبان‏شناسى است و نام آن نشانه‏ شناسى (semiology) است.

نشانه‏ شناسى علم اشکال است زیرا که دلالتها را جداى از محتواى آنها مطالعه مى‏ کند.

اسطوره ‏شناسى هم بخشى از نشانه‏ شناسى است زیرا که دانشى شکلى است و هم بخشى از ایدئولوژى زیرا که دانشى تاریخى است. اسطوره ‏شناسى ایده‏ ها را در شکل مطالعه مى‏ کند.

از دال و مدلول، آنچه ما درک مى‏کنیم به هیچ وجه مضمونى نیست که در پى مضمونى دیگر مى ‏آید بلکه همبستگی اى است که آنها را وحدت مى‏ بخشد. دال اسطوره خود را به شیوه ‏اى مبهم عرضه مى‏ کند: [ این دال ] در عین حال معنا و شکل است، از یک سو پر است از سوى دیگر تهى. دال به عنوان معنا از قبل قرائت را مسلم مى‏ انگارد، من با چشمانم آن را درمى‏ یابم، داراى واقعیتى محسوس است (و برخلاف دال زبانى که کاملا ذهنى است) داراى غناست.

شکل معنا را سرکوب نمى‏ کند بلکه فقط آن را فقیر مى‏ سازد، آن را دور مى‏کند و آن را در فاصله‏ اى در دسترس انسان قرار مى‏دهد.آدمى بر آن مى‏ شود که معنا در حال مرگ است اما این مرگ، مرگى به تعویق افتاده است. معنا ارزش خود را از دست مى‏ دهد اما زندگى خود را حفظ مى‏ کند و شکل اسطوره از آن نیروى حیاتى خود را کسب مى‏ کند. نسبت معنا به شکل همانند ذخیره فورى تاریخ خواهد بود، نوعى غناى ذخیره‏ شده که در جریان تغییرى سریع مى ‏توان آن را احضار کرد و مرخص نمود. دال از نظر کمی فقیرتر از مدلول است.

کارکرد اسطوره تحریف کردن و مخدوش کردن است نه ناپدید کردن. در مورد اسطوره شفاهى این گسترش خطى است. اما در اسطوره تصویرى چندوجهى است. اسطوره گفتارى است که به شیوه ‏اى مفرط موجه جلوه داده مى‏ شود. قرائت‏ کننده اسطوره به آن سو رانده مى‏ شود تا مدلول را به کمک دال عقلانى سازد. نشانه‏ شناسى به ما آموخته است که وظیفه اسطوره آن است که توجیهى طبیعى از نیتى تاریخى به دست دهد و امر محتمل را به عنوان امرى جاودان ظاهر سازد. این فرآیند همان کارى است که ایدئولوژى بورژوایى انجام مى‏ دهد. اگر جامعه ما از حیث عینى قلمرو ممتاز دلالت هاى اسطوره‏ اى است، دلیلش آن است که از حیث‏ شکلى اسطوره مناسبترین ابزار براى وارونگى ایدئولوژیک است که مشخصه این جامعه است.در تمامى سطوح ارتباطات انسانى، اسطوره ضدطبیعت را وارونه مى ‏سازد و آن را به شبه‏ طبیعت ‏بدل مى ‏کند. کارکرد اسطوره تهى‏ ساختن واقعیت است. هر اسطوره ‏اى تاریخ و جغرافیاى خود را داراست. در واقع هدف اسطوره ‏ها ساکن و بی ‏حرکت ‏ساختن جهان است.

محسن فرمانی

به این مطلب امتیاز بدهید:

5/5

ما را دنبال کنید:

این صفحه را به اشتراک بگذارید:

Share on facebook
Share on twitter
Share on linkedin
Share on google
Share on skype
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on email
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *